پسا دفاع

ساخت وبلاگ
حالا که یه پرونده ی حجیم ذهنی بسته شده و علت و معلول یه سری از کارهای نابخردانه حذف شده،میشه راجع به یه چیزایی صحبت کرد!

می تونم اظهار کنم که خودم رو در قبال احساسی که در ادمها نسبت به من شکل می گیره،مسئول می دونم،و همین گزاره جز فکت های زندگیمه،اونقدر مهمه که ترجیح میدم خودخواه و مغرور به نظر برسم،یه دختر خود خاص پندار دیده بشم،اما در وجود ادمی که خارج از دایره ی حس منه!یا ادمی که شناختی ازش ندارم و حتی خارج از دایره ی شهودمه احساسی شکل ندم.

من خودمو مقصر می دونم و کاملن به این حباب شکل یافته ای که داره اوج می گیره حق می دم!محض همین احساس مسئولیته که نگرانم!که نکنه باعث و بانی یک سقوط هولناک باشم یا نه حتی سقوطی در حد ارتفاع تخت،اونقدری که از خواب خوشی پرونده بشی!

دسته ی اولی که قطعن به غایت منو موجود بیخودی می بینن نمی دونن که سنسورام افت و خیزهای حس شون رو مشاهده کرده،چون در من ایجاد نوسانی نکردن ترجیح میدم با نوع تعاملم به حالت پایه برگردونمشون،دسته ی دوم رو نمی شناسم،چون نمی شناسم حسی ندارم!بهشون اجازه میدم نمودی از حسشون بروز بدن،یه اجازه ی کوتاه که بستگی به جسارتشون داره!

اونی که هنوز دچار خودسانسوریه قطعن باید بره جز دسته ی اول یا شاید اجازه بدم همون ودور بمونه،بمونه و هروقت جسارتش هم قد حسش شد،به بعدش فکر کنم،تصمیم بگیرم که بره جز همون گروه اول یا نه!

عذاب وجدان دارم،چون افت و خیزای مغزیم مقصره،در شکل گیری یه حباب خوشحال مقصره!مقصره که باعث شد کسی فکر کنی که فلان قدر سال پیش تصمیمی گرفته شده و حالا فلان بروز احمقانه به معنای پشیمونی ازون تصمیمه!

+نوشته شده در  سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۶ساعت 1:55&nbsp توسط شهره  | 

پسا دفاع...
ما را در سایت پسا دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zakhmii بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 4:48